تصویرگاه ششصد و هشتاد و دو
جَعد بر ســیمین پیشــانیش، گویی که مگر لشکرِ زنگ همی غارتِ بغداد کند
وآن سیه زلف بر آن عارض، گویی که همیبه پَـرِ زاغ کسـی آتـش را باد کند
+ نوشته شده در چهارشنبه ۱۷ اردیبهشت ۱۳۹۹ ساعت 12:52 توسط میم.ر
|
جَعد بر ســیمین پیشــانیش، گویی که مگر لشکرِ زنگ همی غارتِ بغداد کند
وآن سیه زلف بر آن عارض، گویی که همیبه پَـرِ زاغ کسـی آتـش را باد کند
| سیمدندانک و بـَسدانک و خندانک و شوخ | که جهان آنَک بر ما لبِ او زنــدان کرد | |
| لبِ او بینـی، گویـی که کسـی زیـرِ عقیـق | یا میان دو گُل اندر، شکَری پنهان کرد |
عاشق که می شوی