تصویرگاه بیست و یک

ای کاش

یکی بیاید که وقت رفتن

نرود.


سید علی صالحی

تصویرگاه نوزده:به رد پاهای بی صدا

من از عطر آهسته هوا می فهمم

تو باید تازگی ها از اینجا

گذشته باشی

گفتگوی مخفی ماه

و پرده پوشی آب هم

همین را می گویند...

بیا !

علامت خانه بودن من

همین پنجره روبه جنوب

است

تا تو نیایی

پرده را نخواهم کشید.


سید علی صالحی

تصویرگاه چهارده

همه ما

فقط حسرت بی پایان

یک اتفاق ساده ایم

که جهان را,

بی جهت یک جور عجیبی

جدی گرفته ایم

سید علی صالحی