تصویرگاه شانزده
كه از اين گونه تلخ ميگريم
كه اينك زايش مناز پس دردي چهل ساله
در نگراني اين نيمروز تفته
در دامان تو كه اطمينان است و پذيرش است
كه نوازش و بخشش است
در نگراني ی اين لحظه ی ياس،
كه سايهها دراز ميشوند
و شب با قدمهاي كوتاه
دره را ميانبارد.
احمد شاملو
عاشق که می شوی