صدای قطره های سوزنی شکل اش خوابم را می دزدد

چشم به آسمان می دوزم

و گوش به پنجره

و با خود میگویم:

مگر چقدر فرصت دارم

که ارتعاش بعدی تلنگرش را

پشت سکوت جهانم بشنوم؟

فرصت برای خواب زیاد و

شنیدن اندک

پس همه تن هوش می شوم

با...

را...

ن...

می...

با...

رد...