تصویر گاه هفتصد و هفتاد و چهار
در میان شکوفههای گیلاس وحشی
که عطرشان آشوب درونم را به زانو درآورد،
بی رمق و لرزان ایستادم.
در حالیکه تو ایستاده در پشت سرم و تندتر از جریان آب دستهایم را محکم گرفتی و بوسیدی
سپس
درخت گیلاس بود
و فقط
درخت گیلاس بود
که ما را نظاره میکرد
+ نوشته شده در چهارشنبه ۱۱ تیر ۱۳۹۹ ساعت 21:31 توسط میم.ر
|