تصویرگاه ششصد و پنجاه
می ایستم به پنجره و خیره می شم به کوه ها.
بعد از دو روز باران حالا برف ها عجیب زیر نور خورشید می درخشند...خیره می شم به برف ها و فک می کنم چند وقته کوه نرفتم؟ ...یادم نمی یاد.
دلم می خواد بخابم و وقتی پاشم فک کنم همه چیز یه خواب بد بوده و باز می تونم برم کوه...
+ نوشته شده در سه شنبه ۱۲ فروردین ۱۳۹۹ ساعت 8:57 توسط میم.ر
|
عاشق که می شوی