اينكه گاه مي خواهم كز تو دست بردارم
حرف سرد مهري نيست مشكلي دگر دارم

با تو عشق مي‌ورزم اي پريچه و خود نيز
از حضور يك دره در ميان خبر دارم

عشق من اگر تقويم بيست سال پس مي‌رفت
مي‌شد اين مزاحم را از ميانه بردارم

مشكلم بهار توست در خزان من آري
آنچه پيش رو داري من به پشت سر دارم