سال گشته گی ست این

که به خود در پیچی ابر وار 

بغری بی آنکه بباری؟

سال گشتگی ست این

که بخواهی اش

بی این که بیفشاری اش؟

سال گشتگی ست این؟

خواستن اش

تمنای هر رگ 

بی آن که در میان باشد

خواهشی حتا؟

نهایت عاشقی ست این؟

آن وعده ی دیدار در فراسوی پیکرها؟