تصویر گاه هزار و پانصد و هشتاد و چهار
خوش باش که هر که راز داند
داند که خوشی، خوشی کشاند
شیرین چو شکر تو باش شاکر
شاکر هر دم شِکر ستاند
شُکر از شِکرست آستینپر
تا بر سر شاکران فشاند
تلخش چو بنوشی و بخندی
در ذات تو تلخیی نماند
گویی که چگونهام؟ خوشم من
گویم ترشم دلت بماند
گوید که نهان مکن ولیکن
در گوشم گو که کس نداند
در گوش تو حلقهٔ وفا نیست
گوش تو به گوشها رساند
پ.ن : شاه بیت غزل
خوش باش که هرکه راز داند...
پ.ن: و اما...
قل إن الأمر كله لله
+ نوشته شده در یکشنبه ۱۱ خرداد ۱۴۰۴ ساعت 3:1 توسط میم.ر
|
عاشق که می شوی