گفت: تا حالا شده چون می‌دونی زنگ نمی زنه گوشیتو خاموش کنی.

گفتم : اره

گفت : چرا؟

گفتم : چون مطمینی دیگه صدای یه دوست رو از پشت خط نمی شنوی.

پوزخندی زد و گفت: می‌دونی ،ما تنها زندگی می کنیم اما نمی‌دونم چرا از اول تا آخرش در جنگیم با تنهایی.

گفتم : شاید چون تنها خواستمون اینه که وقتی می‌خواهیم گریه کنیم نیاز به یه سینه داریم نه دیوار...

پ.ن: شریعتی یه جمله‌ای داره که چند سالیه دست هر کس و ناکس می چرخه.من بیست سال پیش وقتی خودندمش تنم لرزید.میگه : در هر انسانی عاشورایی نهفته است.هنوزم وقتی تکرارش می کنم تنم می لرزه ...مادرجان محرم آمده و تمام خیابان های شهر و کوچه های چهار محل و حسینیه هایش صدای قدم هایت را کم آورده .