ای مطرب خوش قاقا، تو قی قی و من قوقو
تو دق دق و من حق حق تو هی هی ومن هو هو
ای شاخ درخت گل ای ناطق امر «قُل»
تو کبک صفت بو بو، من فاخته وش کو کو
چون مست شوم، جانا در هجر سخن گویم
«مَن کان» و« لَو کان» ، «یا مَن هو الاّ هو»
چون روح صفت می دم ، چون روح صفت می دان
یا چشم صفت می بین، یا نطق صفت می گو
صامت مشو از گفتن، ناطق مشو از دیدن
«والله یُحاسبکُم، ان تبدوا اَو تخفوا»
تا زمزمه وحدت، از ذات بر آورد سر
چه این دم و چه آن دم چه این سو و چه آن سو
پ.ن: به به...
+ نوشته شده در یکشنبه ۱ بهمن ۱۴۰۲ ساعت 13:11 توسط میم.ر
|
عاشق که می شوی