توی قسمت شش فصل دو سریال دارک،یه جایی هست که یوناس برمیگرده به گذشته تا جلوی خودکشی پدرشو بگیره و سرآغاز رو از بین ببره.

وارد خانه میشه و پدرشو می بینه.مبهوت،پر از شوق و لبریز از شعف با همه ی وجود پدرشو در آغوش می کشه و فشار میده...

ای وای...ای وای...چه لحظه ای...چه حسرتی....

به قول سعدی :

گر تو را هست شکیب از من و امکان فراغ
به وصالت که مرا طاقت هجران تو نیست

دردی از حسرت دیدار تو دارم که طبیب
عاجز آمد که مرا چاره درمان تو نیست