حال من خوب است اما خوب را معنا نکن
انتطار دیدن محبوب را معنا نکن
در دلم شور نگاهت حکمرانی میکند
وای از این دلشوره ها، آشوب را معنا نکن
اشک زانو میزند بر گونه های پنجره
بغض سنگین من مغلوب را معنا نکن
صبر من سر آمد و جانم به لب، اما بمان
من صبوری میکنم ایوب را معنا نکن
میروم از یاد اما، یاد تو در خاطرم
عشق های خالص و مرغوب را معنا نکن
ای به قربان دو چشمی که تو را گم کرده است
یوسف گم گشته یعقوب را معنا نکن