تصویرگاه دویست و هفتاد و پنج
لعنتی را دوست دارم
مثل یک استکان چای کمر باریک است
نزدیکش که میشوم
عطرش مثل دارچین توی سرم میپیچد
توی چشم هایش زل میزنم و دستش را میگیرم
عطر هل ، هولم میکند!
و میبوسمش، میبوسمش ...
شیرین مثل نبات!
پس...
الکی نیست؛
خستگی هایم را دور میریزی !
معجون زیبای دوست داشتنی ام!...
مثل یک استکان چای کمر باریک است
نزدیکش که میشوم
عطرش مثل دارچین توی سرم میپیچد
توی چشم هایش زل میزنم و دستش را میگیرم
عطر هل ، هولم میکند!
و میبوسمش، میبوسمش ...
شیرین مثل نبات!
پس...
الکی نیست؛
خستگی هایم را دور میریزی !
معجون زیبای دوست داشتنی ام!...
+ نوشته شده در سه شنبه ۳۰ آذر ۱۳۹۵ ساعت 1:49 توسط میم.ر
|