تصویرگاه صدو نود و سه
عشق پشت ترافیک یک اتوبان
بی انتها گیر نمی کند
وسط ترمز راننده لا ابالی
ماشین جلویی ایست نمیکند
هنگام سقوط ماشینت انتهای
دره تمام نمی شود
با تابلوی ایست هیچ ماموری
روی زمین پا از روی پدال پس
نمیکشد
هیچ کاری به رنگ چراغ های
قرمز یا سبز چهار راه ها
ندارد
و سر هیچ دوراهی یا
چند راهی هیج جاده ای
گیج نمی زند
عشق خطوط عابر پیاده و
پیرمرد ویلچر نشین وسط
خیابان و پیرزن عصابدست
نابینا نمی شناسد
عشق نه خیابان یکطرفه
می فهمد و نه پارک ممنوع
عشق یک ماشین ترمز بریده است
که هیچ کاری ب خوب بودن تو
و بد بودن من ندارد
عشق
تنها راندن میداند
راندن و راندن و راندن
ودیگر
هیچ...
+ نوشته شده در شنبه ۱۸ بهمن ۱۳۹۳ ساعت 1:40 توسط میم.ر
|