گیرم برون از من

تاکِ شب

از انگورِ صدها کهکشان، پُر بار

گیرم خُمِ مهتاب هم، سرشار...

من با که نوشم

دُردِ شادی یا غمِ خود را

وقتی‌ که مستی چون تو

هم‌‌پیمانه‌‌ی من نیست؟