آسمان به زمین بیاید،

یا زمین به آسمان

مهم نیست

وقت تا زدن لباس‌ها،

هنوز یک زنم

زنی که کارهای عالم

روی سرش ریخته.

آستین‌های پیراهنش را روی هم می‌گذارم،

هیچ چیز نمی‌تواند این ملایمت میان ما را از ما بگیرد.

می‌دانم که وقتی دیگر سراغ شعرم خواهم رفت،

سراغ زنانگی‌ام

حالا اما

با پیراهن مردانه‌ی غول پیکری

باید دست و پنجه نرم کنم

و جایی دختری کوچک،

کنار مادرش ایستاده تا یاد بگیرد،

چطور یک پیراهن مردانه‌ را باید تا کرد