من دلم برای تو تنگ است

و برای آن خیابان بلند

که قول داده با زنان دلتنگ

مهربان باشد

من دلم برای آن زنِ دیوانه تنگ است

که از ابرها قول می‌گرفت

ردّپایش را از آن خیابان نشویند،

همان پرندهٔ تنها که آرزو می‌کرد

صدای بال‌هایش از حافظهٔ آسمانِ شهرِ تو پاک نشود