بیا این جمعه

همه چیز را از اول شروع ڪنیم ..

بیا مرا ببر

آنجا ڪه بودنت تمام نمی‌شود

آنجا ڪه سرت را پایین انداختی

و خندیدے ..

چاے سرد شد ؛ بهار پیچید

و عشق اتفاق افتاد ..!!

بیا برویم آنجا ڪه بغل دارد

شعر دارد ؛ انار دارد

اگر نیایی .. جمعه همان زخمی است

ڪه همه ے نیامدنت ؛ نبودنت ؛ ندیدنت

چرڪ می‌ڪند در آن ؛ به قصدِ ڪُشت ..!!